عشق فراموش کردن نیست!!!
بخشیدن است.
گوش کردن نیست!!!
درک کردن است.
دیدن نیست!!!
احساس کردن است.
جا زدن دنیست!!!
صبر کردن و ادامه دادن است.
برای آدم نابینا ،
شیشه و الماس فرقی نداره
پس اگه کسی قدرتو ندونست
فکر نکن تو شیشه ای, اون نابیناست.
اگه میدونستی چقدر دلم برات تنگ شده
پیش خودت میگفتی:
وااااااااااااااااااااااااای چقدر دلش برام تنگ شده!
قسمتی از متن موجود نیست…
.
.
بقیه متن هم موجود نیست…
.
.
اصلا متنی در کار نیست…
.
.
ولی برای سر کار گداشتن تو فکر بدی نیست!
توی حوضی که ماهی نباشه قورباغه سالاره ! . . . . . چاکرتیم سالار !
دلم احساس غم دارد در این انبوه ویرانی
کمی تا قسمتی ابری و شاید باز بارانی
زندگی را از طبیعت بیاموزیم ، چون بید متواضع باشیم ، چون سرو ،
راست قامت، مثل صنوبر، صبور، مثل بلوط مقاوم، مثل رود روان، مثل خورشید
با سخاوت و مثل ابر با کرامت باشیم.
کاش می شد گریه را تهدید کرد مدت لبخند را تمدید کرد
کاش می شد در میان لحظه ها لحظه ی دیدار را نزدیک کرد
یک شبی با یاد تو بدرود خواهم گفت و رفت خاطراتت را به جوی آب خواهم گفت و رفت
در فرار شعرهایم یک شبی خواهم نشست آخرین اشعار خود را بر تو خواهم گفت و رفت
با خیالت بر دیار قصه ها رفتم ولی
همیشه برای کسی بخند که میدونی به خاطر تو شاد میشه... واسه کسی
گریه کن که میدونی وقتی غصه داری و اشک میریزی برات اشک می ریزه... برای
کسی غمگین باش که در غمت شریکه... عاشق کسی باش که دوستت بداره!
زمانی که مرا به دنیا آوردند می گفتند همه را دوست بدار اکنون که دیوانه وار دوستش دارم می گویند فراموشش کن
ناله پنداشت که در سینه ما جا تنگ است رفت و برگشت سراسیمه که دنیا تنگ است
حقیقت انسان به آنچه اظهار می کند نیست..بلکه حقیقت او نهفته در آن
چیزی است که از اظهار آن عاجز است. بنابراین اگر خواستی او را بشناسی نه
به گفته هایش ، بلکه به ناگفته هایش گوش کن
داشتن کافی نیست، باید اقدام کرد خواستن کافی نیست، باید کاری کرد
فردا و دیروز با هم دست به یکی کردند: دیروز با خاطراتش مرا فریب
داد. فردا با وعده هایش مرا خواب کرد. وقتی چشم گشودم امروز هم گذشته بود
بگذار شیطنت عشق چشمان ترا به برهنگی خویش بگشاید. هر چند آنجا جز رنج و پریشانی نباشد.اما کوری را به خاطر آرامش تحمل نکن
یک عشق عروج است و رسیدن به کمال ، یک عشق غوغای درون است و تمنای
وصال ، یک عشق سکوت است و سخن گفتن چشم ، یک عشق خیال است و....خیال است
و....خیال
یوزارسیف ضمن تقدیر از بازی کتایون ریاحی اعلام کرد: در صورتی که نقش زلیخا را گلشیفته فراهانی بازی می کرد، تاریخ را زیر و رو می کردم
زلیخا ماند در این حسرت که یوسف گشت زندانی چرا عاقل کند کاری که باز ارد پشیمانی
از یارو می پرسن خواهرت دختر زائیده یا پسر؟ میگه به من اطلاع ندادن, هنوز نمیدونم دایی شدم یا خاله
بیا من بشم یوسف تو هم زلیخا ٬ فقط جون مادرت این دفعه یه کم تندتر بدو نذار فرار کنم
هنوز در
به در کوچه های خاطره ام / هنوز اسم تو مانده گوشه
حنجره ام /هنوز مثل نخستین نگاه عاشق تو / در انحصار
غم عشق در محاصره ام
صبر کردن دردناک است ، و فراموش کردن دردناکتر ، ولی
از این دو دردناک تر
این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت ولی آهسته می
گویم خدایا بی اثر باشد
گریه هامو تو ندیدی
هر چی گفتم نشنیدی
من کدوم عهد رو شکستم
که تو اس ام اس نمی دی ؟!
بر خاک بخواب نازنین،تختی نیست. آواره شدن ,حکایت سختی
نیست. از پاکی اشکهای خود فهمیدم . لبخند همیشه راز
خوشبختی نیست
شبی پرسیدمش با بیقراری به غیر از من کسی را دوست داری
به چشمش اشک شد
از شرم ساری میان گریه هایش گفت آری
چرا رو نقاشی ها بی خودی سایه می زنی
این همه حرف خوب داریم حرف گلایه می زنی
اگه منو دوست نداری اینو راحت بهم بگو
چرا با حرفات و نگات بهم کنایه می زنی
عشق لالایی بارون تو شباست / نم نم بارون پشت شیشه
هاست / لحظه ی شبنم و برگ گل یاس / لحظه ی رهایی پرنده
هاست / لحظه ی عزیز با تو بودنه / آخرین پناه موندن
منه
یل دریا گر کنی ، من دیده را دریا کنم
میل صحرا گر کنی ٬ من سینه را صحرا کنم
نا امیدم گر کنی میمیرم اما باز هم
در همان حالت که میمیرم دعایت می کنم
سلام. این چه اخلاق بدیه که تو داری؟ چرا هر چی از آدم
می گیری دیگه پس نمی دی؟
نمی گی من دلمو لازم دارم؟
اگه تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی مطمئن باش سه چیز
همیشه مال تو هست:خدای مهربون، فکرای قشنگ،قلب کوچیک
من.
ماهی به آب گفت : تو نمیتونی اشکای منو ببینی , چون من
توی آبم.. آب جواب داد اما من میتونم اشکای تو رو
احساس کنم چون تو توی قلب منی...
هیچگاه نگذار در کوهپایه های عشق کسی دستت را بگیرد که
احساس میکنی در ارتفاعات آنرا رها خواهد کرد.
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند، اما
همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای
بسازند
دیشب فرشته ای فرستادم تااز تو مواضبت کنداماوقتی رسید
توخواب بودی زود برگشت وگفت هیچ فرشته ای نمی تواند
مواظب فرشته ای دیگر باشد
احساساتت رو روم بنویس .عصبانیتهات رو روم خط خطی کن .
اشکاتو باهام پاک کن.حتی اگه سردت شد بسوزونم تا گرم
بشی .فقط دورم ننداز.
قفل ها که بی کلید شدن. چشم ها به در سفید شدن . چه
امتحان خوبیه . دوریت عجب غروببیه
مهم نیست قشنگ باشی ،قشنگ اینه که مهم باشی حتی برای
یک نفر........
واسه ما جشن تولدت یک بهونه بود همیشه . که رو هدیه
بنویسی دلم از تو دور نیمشه
بازی روزگار را نمی فهمم ! من تو را دوست دارم تو
دیگری را....دیگری مرا ...وهمه ی ما تنهاییم.
تنها ارزوم همینه. تا یادم نرفته راستی کاش یک روز بهم
بگی من همونم که میخواستی
معلم گفت{الف}گفتم او.معلم گفت{ب}گفتم با او.معلم
گفت{پ}گفتم پیش او.معلم گفت{ج}خواستم بگویم جدایی گفت
نگو
یکم برس باز به خودت میخوام بیام تولدت . اون وقتا
اینجوری نبوذ راهت به این دوری نبود
اولا مهربون ترن اونا که همسفرند . اشک منم که جاریه
نگه دار یادگاریه
I have 3 friends!
SUN,MOON,YOU!
I want:
SUN for days,
MOON for nights,
BUT
YOU for always!
تو باغ ها گل سرخی تو آسمون ستاره
جایی رو سراغ ندارم که نشون از تو نداره
فرشته ها وجود دارند اما چون بعضی وقتها بال ندارن ما
بهشون میگیم دوست!
کاش گل بودی تا به تلافی همه ی بدیهایت تو را پرپر
میکردم
با خود عهد بستم بار دیگر که تو را دیدم بگوویم از تو
دلگیرم ولی باز تو را دیدم و گفتم بی تو میمیرم
|