نمیخواهم دگر رویت را ببینم
بذار از دوریت حُناق بگیرم
اگر روزی بیابی پیش بنده
الهی تب کنم زودی بمیرم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
متاسفم. دیگه امیدی نیست. افتادی تو معدن دلم حتی تموم تیمهای نجات دنیا هم که بیان عمرا نمیتونن بیارنت بیرون
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو اگه دیدی دنیا برات غیرقابل تحمله به من زنگ بزن برات طناب دار بفرستم.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هی روزگار.....
کارگر معدن شیلی هم نشدیم بیارنمون بیرون
بپرن تو بغلمون ماچمون کنن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گیوه چیست؟
.
.
.
.
کفشی است که غضنفر به علت تشخیص ندادن پای چپ و راست میپوشد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
الهی کور بشه
.
.
.
گرهِ ریسمان قلبمون
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به کوی زلف تو دائم مراودت دارم و دائماً جواب کوچکی از تو مسئلت دارم
هزار بار از سر این بیت رد شدی اما یک بار بلند نخواندی که "دوستت دارم"