جوک و اس ام اس-عاشقانه ها

داستانهای کوتاه زیبا و مطابل جالب و عاشقانه برای شما

جوک و اس ام اس-عاشقانه ها

داستانهای کوتاه زیبا و مطابل جالب و عاشقانه برای شما

اس ام اس های تاپ و جدید

نرم افزار عشقت روی سخت افزار دلم خود به خود نصب شده،با این اس ام اس میخوام آپ دیتش کنم ، لطفا گوشی را بزار روی قلبت

من از ساعت متنفرم ، از این اختراع عجیب بشر ، که جای خالی تو را به رخ دلتنگیهای من میکشد.

برق نگاهت

چشمای خمارت

لهجه ی حرف زدنت

منو یاد گدای سر کوچمون میندازه

آیا میدانید میزان پاسخ مثبت دختران به بوق زانتیا ۶۰٪ بیش از انواع پژو میباشد؟

سایپا به فردای شبی بهتر می اندیشد.(روابط عمومی سایپا)

نگاهم با نگاهت کرد برخورد

خدا مرگت بده حالم به هم خورد

اگه یه روز یه مگس اومد روت نشست خوشحال باش!
.
.
.
چون میفهمی که تازه یه گهی شدی!

صدایت چون صدای آبشاران، نگاهت چون نگاه چشم خورشید، و قدت همچو قد رود کارون...خاک تو سرت که هیچ چیزت به آدمی زاد نرفته

موبایل مشکی من از غم نیست ... Sms های ارسالی من کم نیست....
من واسه خودم یه قانونی دارم... هر کی Sms های منو جواب نده آدم نیست...

تا حالا به رابطه ی دو تا چشم دقت کردی ؟؟ با هم باز میشن - با هم بسته میشن - با هم میخندن - با هم گریه میکنن - با هم میچرخن . جالب اینجاس که هیچکدوم هم اون یکی رو نمیبینه . دوستی یعنی این !!!! حالا دقت کردی این دو تا چشم فقط زمانی که یه دختر جلوشون ظاهر میشه یکیشون بسته میشه و اون یکی باز میمونه (چشمک)

رایس دستور داده:هر کس که خوشگل تر از منه اعدامش میکنم.
ما که رفتنی شدیم ،خوش به حالت که زنده میمونی!!!



خدا به شیطان میگه به انسان سجده کن شیطان میگه نمیکنم ناگهان ندای جبرائیل


از دور می آید که گفت تو غللللط میکنی

ترکه می خواسته زیر دریایی آمریکایی ها رو غرق کنه در می زنه و فرار میکنه!!!

ترکه رو میگیرن میگن پدر سوخته چرا پشت ماشینت نوشتی امام با سالاد ! میگه


مگه چیه؟از شما بهتره که مینویسین خدا با ماست.

از ترکه می‌پرسن: قبله کدوم طرفه؟ میگه: کجا بهتون آدرس دادن؟

شرکت نوکیا برای رفاه حال اس ام اس نویسان محترم ایرانی یک گوشی جدید طراحی


کرده که با فشردن تنها یک دکمه می نویسه "یه روز یه ترکه

ترکه 2000 تومنی پیدا می کنه میگه ما از این شانسا نداریم پارش میکنه میندازه

به ترکه می گن شغلت چیه؟می گه:یه اطلاعاتی هیچ وقت شغلشو به کسی نمی گه

زنان عجیب ترین موجودات روی زمین ( طنز دخترانه )

اگر او را ببوسید ، شما یک آقا نیستید.


اگر او را ببوسید ، اصلاً مرد نیستید !


اگر از او تعریف کنید ، او فکر می کند دروغ می گوئید و قصد فریب دادن او را دارید .

اگر او را ستایش نکنید ، شما پس برای چه خوبید ؟!


اگر همیشه با او موافق باشید ، یک زن ذلیل هستید .


اگر موافق نباشید ، شما او را درک نمی کنید .


اگر زیاد او را ملاقات کنید ، خیلی عجول هستید .


اگر او را زیاد ملاقات نکنید ، او شما را متهم به خیانت می کند .


اگر خوب لباس بپوشید ، بچه سوسول هستید .


اگر نپوشید ، یک پسر کودن هستید .


اگر کوشش کنید تا رابطه ای دراماتیک بسازید ، او می گوید قدر او را نمی دانید .


اگر کوشش نکنید ، او فکر می کند دوستش ندارید .


اگر یک دقیقه تأخیر کنید ، او غر خواهد زد که منتظر بودن سخت است .


اگر او تأخیر کند ، خواهد گفت که این یک روش زنانه است !


اگر مرد دیگری را ملاقات کنید ، شما از وقتتان خوب استفاده نکرده اید !


اگر او را با خانوم دیگری ملاقات کنید ، خوب این کاملاً طبیعی است آنها زن هستند !


اگر فقط گاهی او را ببوسید ، او ادعا خواهد کرد که شما کاملاً سرد هستید .


اگر زیاد او را ببوسید ، او فریاد خواهد زد که دارید از او سوء استفاده می کنید !


اگر به زن دیگری خیره شوید ، شما را به چشم چرانی متهم می کند !


اگر او به مرد دیگری خیره شود ، خواهد گفت که : آنها فقط خوش تیپ هستند !


اگر صحبت کنید ، آنها می خواهند که شنونده باشید .


اگر شنونده باشید ، آنها می خواهند شما صحبت کنید ..
.

SMS های خنده دار

مضرات امتحانات : افزایش بار علمی به طور نا خواسته ! کمبود شدید خواب و کاهش زمان لالا از هفت ساعت به هفت دقیقه ! رواج فرهنگ غلط پاچه خاری ! برای معلمان ! افزایش خشونت علیه حیوانات (خر زنی !!!) چپ و چول شدن چشمها بر اثر روش های غلط تقلبی ! سردرد حاصل از تمرکز شدید برای یافتن راههای مدرن تقلب! افزایش ادب به طور چشمگیر برای گرفتن جزوه از هر کس و نا کسی !!! و دیگه خودتون اینکاره اید و میدونید دیگه ...!!!!! فواید اندک امتحانات : نوشیدن انواع قهوه های مرغوب

معرفت رو از سیگار بیاموز که با این که میدونه آخره سر زیره پات له میشه تا آخر به پات میسوزه

جون میده با تو بریم ماهی‌گیری!
- چطور؟
- آخه هیچکس به اندازه تو کرم نداره!

روز valentine یکی میره کارت پستال فروشی و میگه آقا کارتی دارین که روش نوشته باشه تو تنها عشق منی؟ یارو میگه بله. میگه پس لطفا 16 تا بدین!

آرزو دارم عمرت مثل دستمال کاغذی دستشوپی باشه
سفید و مفید و دراز

تو در قلب من جا داری... تو در رگ من جا داری... . .
رفتم دکتر گفت انگل داری...

آسمان را می نگرم تو را میبینم خورشید را می نگرم تو را میبینم ماه را می نگرم تو را میبینم خوب مسخره از جلوم برو کنار دیگه

نام تو ...
اسمت را بر کوه نوشتم ریزش کرد روی آب نوشتم بخار شد.روی کاغذ نوشتم پاره شد .روی قلبم....(برو بابا با این اسمت اینم اسمه تو داری...)

یه چوب کبریته سرش رو می خوارونه
آتیش می گیره

ببخشین که این موقع مزاحم شدم.
یه سوال داره مثل خوره روحمو میخوره::
پدر پسر شجاع قبل از اینکه پسر شجاع به دنیا بیاد اسمش چی بوده؟؟؟!!!...

وقتی که میری دستشویی قانون دوم نیوتون(جاذبه)ازکارمیفته براهمین>>>>>>بایدزوربزنی

همیشه باید عکس دوست دخترت را توی کیف پولت بگذاری. تا هر وقت دچار مشکلی بزرگ شدی , بهش نگاه کن. آنوقت احساس می کنی که که هیچ کدام از مشکلاتت به اندازه این یک دونه وحشتناک نیست

باید از اینجا بروم.دیگر ماندن جایز نیست.این مشیت الهی است که بین ما جدایی می اندازد.پس دوست دارم در روزهای آخر شادی تو را ببینم.


قابل توحه کسانی که فردا امتحان دارن!!!!
میدونی فرق ببر با امتحان چیه؟؟؟؟؟؟
......
ببر را وقتی میبینی میرینی!
.....
امتحان را اول میرینی بعد نتیجش را میبینی!!!!

از یه جوجه تیغی میپرسن آرزوت چیه؟میگه آرزوم اینه که یکی دست نوازش رو سرم بکشه...!

زنه به شوهرش میگه ۳ تا حیوان وحشی نام ببر :

طرف میگه :

خودت

خواهرت

خدا بیامرز مادرت

یکی تو راست میگی یکی پینوکیو

یکی تو مهربونی یکی خرس مهربون

یکی تو خونتون قشنگه یکی خونه مادر بزرگه

یکی توسفیدی یکی سفید برفی

یکی گوشای تو قشنگه یکی گوشای زیزی گولو

یکی توخشکلی یکی پلنگ صورتی

یکی توزبلی یکی ملوان زبل

یکی ما دو با هم خوبیم یکی تامو جری

یکی موهای تو قشنگه یکی هم موهای انشرلی

یکی تو سره کاری یکی هم اون اسکلی که می خوای اینو تو برش سند کنی

کاش می شد اشک را تهدید کرد مدت لبخند را تمدید کرد کاش می شد از میان لحظه ها لحظه دیدار را نزدیک کرد!

لحظاتی را طی کردم تا به خوشبختی برسم : اما وقتی رسیدم دیدم خوشبختی همان لحظات بود

دورترها

سال ها چه زود از پی هم در گذرند ،از هم پیشی میگیرن که کی زودتر میگذره و
کی دیرتر . من اینجا ،تنها از پشت پنجره ی دلم گذر زمان رو نگاه میکنم
یکی پس از دیگری میان و میرن .سهم من اینجا ماندن و خاطره جمع کردن شده .
چی میشد اگه زمان رو میشد برگردوند ،میشد سفر کرد به گذشته ،به چندین سال پیش
به در کنار هم بودن ،در هوای هم نفس کشیدن .
گاهی وقت ها دل آدم عجیب تنگ میشه .سرشارم از کلّی خاطره ،که خوب و بدش اصلاً
مهم نیست .مهم بودنشون که هستن ،که هروقت دلتنگ میشی ،سری بهشون میزنی
مرور میکنی تو دل خودت . کی و چی و کجاش هم مهم نیست .
با بودنشون آدم هیچوقت تنها نیست .
یک روزایی بود که خیال میکردی عاشقی ، که دوستش داری ،که اون خاطره زیر برف ، اون قاب حک شده تو یک روز سرد زمستونی موندگار میشه و همیشگی .
خیال میکردی اگه اون روز که ملتمسانه گرفتن دستاتو ازت خواست و تو بیرحمانه دست رد
به سینش زدی ،دوباره برمیگرده . میاد روزی که هیچ قانون و حکمی جلوی گرفتن دستشو ازت
نمیگیره .یاد اون روز که طاقت حرف زدن بدون دیدن چشماتو نداشت بخیر .
یاد دلشوره هاش ،نگاه هاش .
یاد اون نگاه بخیر ،شب جمعه کنار گلزار شهدا ،نگاهی که هیچوقت نابود نشد.
یاد حتی اون دعوا ها که همه باورشون کردن ،جز خودم و خودت .
یادته بهت قول دادم نیمه ی گمشده ی دل کسی نشم ؟ تو بهم خندیدی .
که محال ! امکان نداره . یادته ازم پرسیدی ،اگه برام کارت دعوت عروسیتو بفرستی
میام یا نه ؟ .....
چقدر نامهربون شده بودی . یادته ؟
دیشب مهربونت بعد از سه سال خوابتو دید . دید که ازدواج کردی و همچیو فهمید ......

بیا پرواز کنیم کنار هم
بیا پرواز کنیم تو بال هم
کاشکی چشمات مال من بود
تو سرت خیال من بود
مثل من که آرزومی ،آرزوت مثال من بود
کاشکی دستامون رو زنجیر میبستیم ما بهم
همجا داد میزدیم که عاشقیم
عاشق هم!
منبع:ققنوس عشق

خداحافظ

فرصتی نیست تا بیندیشم
فرصتی نیست تا رسیدن مرگ
من به امید قطره ای باران
له شدم زیر دانه های تگرگ
فرصتی نیست تا بیندیشم
وقت رفتن همیشه نزدیک است
جاده ها پر ز اشتیاق منند
آسمان هم همیشه تاریک است
فرصتی نیست تا بیندیشم
شعله شمع رو به خاموشیست
لحظه ها را ز یاد خواهم برد
بهترین چاره هم فراموشیست
فرصتی نیست تا بیندیشم
ساده می گویمت خداحافظ
و تو را می سپارمت به خدا
و خداحافظت ... خداحافظ.
منبع:آلبالو

نیمه گمشده

همون روز اول که مامانم منو زایید رک و بی رو در واسی اینو درگوش دکتر گفتم .
گفتم : - اووونقه .. اوونقههههههه ( ترجمه = دکتر نیمه گمشدم کوش؟)
دکتر نامردی نکرد .
لنگامو گرفت و آویزونم کرد و برای اولین بار توی عمرم با کف دست محکم کوبید روی باسنم .
دردم گرف .
برای اولین بار فهمیدم برای پیدا کردن نیمه گمشدم باید خیلی سختی ها و خیلی ضربه ها رو تحمل کنم .
هنوز که هنوزه جای اون ضربه کف دستی دکتر روی برآمدگی پشتم مونده .
روزای اول زندگیم مامان هی می گف بگو مام مان .
بابا هی می گف : بگو باب با .
منم که گوشم بدهکار نبود ... هی می گفتم : اونقههههههه ( با شیش تا ه یعنی : چقد شما الکی خوشین .)
کسی منو درک نمی کرد .َ
شبا مدام از شدت ناراحتی و عدم درک روحی خودمو خراب می کردم و تموم قسمت پایین تنم می سوخت .
اونقد بغض توی گلوم بسته بود که تا دو سه سالگی نتونسم حرف بزنم .
اولین کلمه ای که گفتم این بود :
- کوش؟
آی این مامان و بابای من می خندیدند .
آی من حرصم در میومد و دندون قروچه می کردم .
اونا هم کم نمی آوردن و هی می گفتن : بگو کوش؟
به قول شاعر : یکی می مرد ز درد بی نوایی ..یکی می گف خانم زردک می خوایی ؟ ( همون می خواهی )
من دلم یه گوله آتیش بود و اونا فقط به فکر این بودن که من مثه یه میمون نه ... مثه یه طوطی هی واسشون ادا در بیارم تا اونا از ته دل بخندن .
تو تموم چشا دنبالش بودم .
توی بغل هر کی می رفتم اول توی چشاش نیگا می کردم .
اونام می گفتن : چه بچه ناززززی ... چقدر باهوشه ... وووواااااایییی .
چقدر که صورتم رو با روژ لب رنگی نکردن و من دم نزدم .
چقدر یواشکی از باسنم نیشگون گرفتن و من غریبانه گریه کردم و به کسی نگفتم .
چقدر قاقالی لیامو ازم به زور گرفتن و من هیچی نگفتم .
همه این بی رحمیارو به خاطر پیدا کردن نیمه گمشدم تحمل کردم .
نصف شب که همه خواب بودن من تا صب ستاره ها رو نیگا می کردم و اشک می ریختم
مامان که بیدار می شد فک می کرد باز اسهال شدم و کلی پودر او آر اس می بست به نافم .
آخه من دردمو به کی می گفتم .
توی همون روزای بی کسی .
توی همون روزای تهنایی .... چشام با چشای ژیلا دختر عموم ماسید .
اون یه سال و نیمه بود و من دو ساله .
یادمه اولین برخورد ما دم دستشویی بود .
هر دومون جیش داشتیم .
مامان من به مامان ژیلا گف : - پدرام جیشش خیلی تنده ... اگه میشه من زود ببرمش و زود بیام بیرون .
مامان ژیلا قبول کرد .
ولی نیگای من که توی چشای عسلی و خوشگله ژیلا افتاد که پر از التماس بود نتونستم طاقت بیارم .
هرچی مامان هولم داد که برو تو بچه ... من واستادم و گفتم ...نههههههههه .
پاهامو به هم فشار دادم و خودمو نگه داشتم .
ژیلا این از خود گذشتگی منو دید و یه لبخند زد قده هوا .
همچین خوش به حالم شد .
مامانم مونده بود انگش به دهون که من چمه .
ژیلا که از دستشویی اومد بیرون اومد جلو و بوسم کرد .
لبامو بوسید .
من ... من .... خشکم زد .
حس کردم دیگه تموم دوران بدبختیم و جستجوهای بی سرانجامم تموم شده .
ولی ... یهو برق از چشام پرید .
برای بار دوم توی عمرم به خاطر عشق کتک خورده بودم .
بوسه ژیلا مهم ترین اثرش خراب کاری من توی شلوارم بود .
اصلا یادم رفته بود جیش دارم .
مامان زد پس کلم .
منم از شدت حرص جیشمو تا آخر توی شلوارم کردم و توی همین حالت از ته دل گریه کردم .
ازون به بعد تنها واژه ای که از دهن کوچولوم می زد بیرون ( عمو ) بود .
به هوای خونه عمو ... من و ژیلا با هم نرد عشق می باختیم .
بابام می گف :
- پدرام خیلی عموشو دوس داره .
منم توی دلم می گفتم : - آررههههه جون خودت ... عمو کیلو چنده ؟
می رفتیم خونه عمو .
بزرگترا می شستن به چرت و پرت گفتن و دروغ و غیبت و گنده گوزیاشون .
من و ژیلا دس همو می گرفتیم و می رفتیم توی حیاط .
هر دو روبروی هم روی نیمکت می شستیم و زل می زدیم توی چش هم .
- چه... باژی ... کنیم ؟ ( با لحن یه دختر ناز و تپل یه سال و نیمه )
- هر چی تو بگی ... ( با صدای یه پسر دو ساله ملوس )
بهد اون چش می ذاش و من پشت درختا قایم می شدم و وقتی دنبالم می گشت من توی دلم قند آب می شد و
یه کاری می کردم منو پیدا کنه .
بعد آی می خندیدیم ... آی می خندیدیم ...
گاهی وقتا من اونقدر به زور می خندیدم تا خنده ژیلا تموم بشه که گلوم باد می کرد .
یه بار یواشکی ... وقتی همه گنده ها ( ننه باباها) داشتن توی جشن عروسی یه یارویی می رقصیدن من و ژیلا
رفتیم توی حیاط و من یه سیب سرخ بهش دادم ... اونم نیگام کرد ... آخ نیگام کرد ... بعد لپمو بوسید .
بعد دوید توی خونه ... من موندم و جای بوسه ژیلا روی لپم که مثه دلم تاپ تاپ می کرد و می سوخت .
تا اینجا دو بار بوسم کرده بود .
یه بار عزممو جزم کردم که دیگه حالا نوبت تویه پدرام ... ناسلامتی اون نیمه گمشده ته خره .( خره رو اونموقع بلد نبودم بعد اضافه کردم )
یه روز خونه عمو ... بعد از ظهر .. من و ژیلا توی حیاط تهنا بودیم ... همه خواب بودن .
خودمو کشیدم کنار ژیلا و اول توی چشاش نیگا کردم .
چشاشو درشت کرد و با ترس بهم نیگا کرد .
- میذاری بوشت کنم ؟
خندید.
- نع ... بابام گفته ... به ... به ... پسرا بوش ندم .( ای عموی نامرد )
من لب پایینمو ورچیدم و خودمو کنار کشیدم .
ژیلا دلش بحالم سوخت .
- خب بیا ...
لپشو آـورد جلوی لبم و چشاشو بست .
من ... یه جورایی هول شدم .
از جام بلن شدم و خواستم زرنگی کنم و لبشو ببوسم که یهو چشمتون روز بدنبینه .... پام سرخورد و افتادم روی ژیلا و اونم افتاد روی زمین .
صدای گریه ژیلا و از خواب پریدن بابا و عمو یه طرف ... صحنه افتادن من روی ژیلا و عدم تلاش برای پاشدنم از روی اون یه طرف .
و برای بار سوم کتک خوردم اونم برای عشق ... اینبار بابا گوشمو گرف و کشوندم توی اتاق .
- پسره دیوونه چیکارش می کنی دختره رو ؟
توی دلم گفتم چقدر فکر این بابا ها خرابه ...
دو سه ماه گذشت .
یه روز که من و گنده ها رفتیم خونه صحنه ای دیدم که دل کوچولوم شیکس .
ژیلا با یه پسره انتیک مو خرمایی گرم گرفته بود و اصلا به من توجه نکرد .
- ژیلا ... میای باژی ؟ ( با صدای یه پسر بچه دو سال و نیمه که احساس می کنه شکست خورده )
- نع ... من دارم .. با .. سروش باژی می کنم .( با صدای یه دختر بچه که خیلی پرروهه )
پسره انتیکه موخرماییه نیشش تا زیر گوشش باز شد و برام زبون درازی کرد .
منم .. آی به هم ریختم .... آی حرصم دراومد .
اون روز برای بار چهارم توی زندگیم بد ترین کتکو خوردم .
اونم به خاطر چی ؟ به خاطر شکستن سر اون پسر پررووهه با یه تیکه سنگ .
آی وقتی که سرشو با دو تا دس گرف و جیغ زد حال کرد و از ته دلم ذوق زده شدم .
ولی کتکا خیلی ضد حال بود .
خلاصه ... از اون روز به بعد رابطه من و ژیلا تیره شد .
اون نیمه گمشده من نبود .
تقلبی بود .
...

از اون روز بیست و پنج سال گذشته .
ژیلا الان یه بچه داره و شوهرشم همون بچه پرروهه موخرماییه که الان مثه کدو کچل شده .
ولی من ...
من بعد کتک خوردنهای فراوان ...
بعد از جستجوهای بی سرنجام متعدد ..
هنوز که هنوزه نتونسم نیمه گمشده مو پیدا کنم ...
من نیمه مومی خوام .. ( با لحن و صدای یه مرد بیست و هشت ساله که انگشت سبابه اش تو دهنشه و داره اونو می مکه )
منبع:آلبالو