جوک و اس ام اس-عاشقانه ها

داستانهای کوتاه زیبا و مطابل جالب و عاشقانه برای شما

جوک و اس ام اس-عاشقانه ها

داستانهای کوتاه زیبا و مطابل جالب و عاشقانه برای شما

یک نکته از دکتر علی شریعتی

چه آسان عشق را به چیزی نمی گیرند

آن را به هر قیمتی می فروشند

آن را هیچ کس ارج نمی نهد

چه می گویم؟چه پست مردمی هستند!

دوست داشتن را جنایت می شمارند!

کینه مجاز است چاپلوسی مجاز است

نوکری مجاز است دزدی و دروغ رایج است

پول پرستی زشت نیست...

هوس بازی ها و عیاشی های متعفن و کثیف معمول است و آزاد است

حق کشی آزاد است پستس و زبونی و ذلت و تقلب

و تظاهر و دشمنی و چرب زبانی و مصلحت اندیشی

آزاد است مشروع است!

اما عشق را کسی نمی بخشد

دوست داشتن را کسی تحمل نمی کند!

 

درسهایی از اوشو

برای دیدن ادامه عکسها و دانلود روی این عکس کلیک کنید

منتخب جملات و درسهایی گرانبها از "اوشو"

توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر جهان است
هر موجودی؛ یک سرود الهی است بی همتا؛ منحصر به فرد؛ تکرار نشدنی و غیر قابل مقایسه....


  • زمانی که تسلیم باشی؛ تمام هستی از تو حمایت می‌کند هیچ چیز با تو مخالف نخواهد بود، زیرا تو با هیچ چیز مخالف نیستی.

     خودت را بپذیر؛ هر چه که هستی حتی اگر نقصی هم داری آن را بپذیر؛ تنها آن هنگام قادری دست از جنگ با خودت برداری و آسوده باشی.

    زندگی یعنی آموختن صلح. صلح با دیگران نه، با خودت.

    عشق یک تجربه هست، ولی زبان بسیار مکار است. پس مراقب زبانت باش.

    سکوت را بر خودت تحمیل نکن. هیچ چیز را بر خودت تحمیل نکن. شادی کن؛ آواز بخوان، بگذار ذهنت خسته شود. آنگاه رفته رفته لحظات کوچکی از سکوت و آرامش واردت می‌شود.

    توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر جهان است.

    اگر بتوانی دیگری را همانطور که هست؛ بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو واقعی است.

    وقتی با عشق به دیگری بنگری؛ او والا می‌گردد و منحصر به فرد.

    هرگاه عاشق باشی، احساس عجز کامل می‌کنی. درد عشق هم همین است. زیرا تو می‌خواهی هر کاری را برای معشوقت انجام دهی، اما می‌فهمی که کاری از دستت بر نمی‌آید. اما عشق یعنی همین که تمام فکرت؛ خدمت به دیگری باشد حتی اگر از عهده‌ات بر نیاید.

    تو نمی‌توانی انسانی را تصاحب کنی، زیرا او یک شخص است. تصاحب فقط با اشیاء ممکن است. اگر هنوز به دنبال تصاحبی؛ عشق تو شهوت است.

    اگر نتوانی با معشوقت ساکت بمانی؛ بدان که هنوز عاشق نشده‌ای.

    تنها راه کسب عشق؛ از طریق همین عشق میسر می‌شود. هر چه بیشتر ایثار کنی؛ بیشتر می‌گیری.

    والاترین انسان کسی هست که با عزمی شکست ناپذیر؛ انتخاب کند.

    هر موجودی؛ یک سرود الهی است بی همتا؛ منحصر به فرد؛ تکرار نشدنی و غیر قابل مقایسه.

    اگر بتوانی تماماً و یک دل عشق بورزی؛ از عمق دلت؛ زندگی تو سرشار از شادی و احساس می‌شود نه تنها برای خودت بلکه برای دیگران هم اصلاً تو برای دنیا برکت و نشاط خواهی شد.

    اگر عشقی احساس نمی‌کنی؛ تظاهر نکن، سعی نکن نمایش بدهی که عاشقی حتی اگر خشمگینی بگو که خشمگین هستی و باش ولی حقیقی باش.

    زندگی یک مسابقه و رقابت نیست پس دلیلی هم برای مقایسه خودت با دیگران وجود ندارد.

    هیچکس نمی‌تواند تو را تغییر دهد. تنها خودت قادر به تغییر خودت هستی.

    اصیل بودن و واقعی بودن نهایت زیبایی است.

    اصیل بودن یعنی واقعی بودن خنده‌هایت، گریه‌هایت، نفرتت و عشقت و همه زندگیت باید واقعی باشد تا اصیل باشی.

    آنان که طمع کارند؛ برای پر کردن احساس تهی بودنشان بارها و وزنه‌ها را با خود حمل می‌کنند.

     

۳۰ جمله کوتاه از دکتر شریعتی:

۱٫ سرنوشت تو متنی است که اگر ندانی دست های نویسندگان، اگر بدانی ، خود می توانی نوشت.(مجموعه آثار ۷)

۲٫ جهان را ما ، نه آنچنانکه واقعا هست می بینیم ، جهان را ما آنچنانکه ما واقعا هستیم ، می بینیم.(۱(

۳٫ بشر » یک بودن است و «انسان » یک شدن.

۴٫ مسئولیت زاده توانایی نیست ، زاده آگاهی و زاده انسان بودن است.

۵٫ آگاهی اگر چه به رنج ، ناکامی و بدبختی منجر شود ، طلیعه راه و طلیعه روشنایی ، طلیعه نجات بشریت است ،… از جهلی که خوشبختی ، آرامش ، یقین و قاطعیت میآورد ، هیچ چیز ساخته نیست.(۶(

۶٫ پیروزی یکروزه به دست نمی آید ، اما اگر خود را پیروز بشماری ، یکباره از دست میرود.(۷(

۷٫ انسان به میزانی که می اندیشد ، انسان است، به میزانی که می آفریند انسان است نه به میزانی که آفریده های دیگران را نشخوار می کند.(۷(

۸٫ باید دانست که بزرگترین معلم برای به دست آوردن استقلال و شخصیت ملی خودش دشمنی است که استقلال و شخصیت ملی اش را از او گرفته است.(۹(

۹٫ عرفان دری است به دنیای دیگر ، که باید باشد و هنر، پنجره ای به آن دنیا است

۱۰٫ انتظار آمادگی است نه وادادگی

۱۱٫ علی آشکار ترین حقیقت و مترقی ترین مکتبی است که در شکل یک موجود انسانی تجسم یافته است ، واقعیتی بر گونه اساطیر و انسانی است که هست از آنگونه که باید باشند و نیست

۱۲٫ آنگاه که کمیت عقل می لنگند، نیایش بلند ترین قله تعبیر را در پرواز عشق در شب ظلمانی عقل پیدا می کند.(۵(

۱۳٫ اسلام علی بر این سه پایه استوار است : مکتب، وحدت ، عدالت

۱۴٫ توده مردم به یک آگاهی نیاز دارند و روشنفکر به ایمان

۱۵٫ ۱۵/ شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن ، با مرگ خویش بر دشمن پیروز می شود و اگر دشمنش را نمی کشد رسوا می کند.

۱۶٫ چه فاجعه ای است که باطل به دستی عقل را شمشیر می گیرد و به دستی شرع را سپر.(۷(

۱۷٫ تقلید نه تنها با تعقل سازگار نیست ، بلکه اساسا کار عقل این است که هرگاه نمی داند ، از آنکه می داند تقلید می کند و لازمه ی عقل این است که در این جا خود را نفی نماید و عقل آگاه را جانشین خود کند.(۲۲(

۱۸٫ لازمه ی توحید خداوند ، توحید عالم است و لازمه ی توحید عالم توحید انسان است.(۲۶(

۱۹٫ وقتی عشق فرمان می دهد ، محال سر تسلیم فرو می آورد.(۱)

۲۰٫ عشق عبارت است از همه چیز را برای یک هدف دادن و به پاداشش هیچ چیز نخواستن ، این انتخاب بزرگی است ، چه انتخابی!.(۲۰(

۲۱٫ وارد کردن علم و صنعت ، در اجتماع بی ایمان و بدون ایدوئولوژی مشخص ، همچون فرو کردن درخت های بزرگ و میوه دار است در زمین نامساعد در فصل نا مناسب.(۲۹(

۲۲٫ فلسفه زندگی انسان امروز در این جمله خلاصه می شود : فدا کردن آسایش زندگی برای ساختن وسایل آسایش زندگی.

۲۳٫ هیچ چیز به وسیله دشمن منحرف نمی شود ، دشمن زنده کننده دشمن است ، بلکه آنچه که یک فکر و یک مذهب را مسخ می کند ، دوست است یا دشمنی که در جامعه ، دوست، خودش را نشان می دهد.(۱(

۲۴٫ هنر تجلی روح خلاق آدمی است، هنر با مذهب خویشاوندی دیرین دارد… هنر یک ذات عرفانی و جوهر احساس مذهبی دارد.(۹(

۲۵٫ جهل، نفع و ترس عوامل انحراف بشری

۲۶٫ از تنهایی به میان مردم می گریزم و از مردم به تنهایی پناه برم

۲۷٫ آنان که « عشق » را در زندگی «خلق » جانشین « نان » می کنند، فریبکارانند، که نام فریبشان را « زهد» گذاشته اند.

۲۸٫ مردی بوده ام از مردم و میزیسته ام در جمع و اما مردی نیز هستم در این دنیای بزرگ که در آنم و مردی در انتهای این تا ریخ شگفت که در من جاری است و نیز مردی در خویش و در یک کلمه مردی با بودن و در این صورت دردهای وجود، رنج های زیستن، حرف زدن انسانی تنها در این عالم ، بیگانه با این «بودن»!

۲۹٫ هر کس مسیحی دارد، بودایی که باید از غیب برسد ، ظهور کند ، بر او ظاهر گردد و نیمه اش را در بر گیرد و تمام شود. زندگی جستجوی نیمه ها است در پی نیمه ها ، مگر نه وحدت غایت آفرینش است ؟ پروانه مسیح شمع است ، شمع تنها در جمع ، چشم انتظار او بود ، مگر نه هر کسی در انتظار است؟

۳۰٫ چه قدر ایمان خوب است! چه بد می کنند که می کوشند تا انسان را از ایمان محروم کنند چه ستم کار مردمی هستند این به ظاهر دوستان بشر ! دروغ می گویند ، دروغ ، نمی فهمند و نمی خواهند ، نمی توانند بخواهند.
اگر ایمان نباشد زندگی تکیه گاهش چه باشد؟
اگر عشق نباشد زندگی را چه آتشی گرم کند ؟
اگر نیایش نباشد زندگی را به چه کار شایسته ای صرف توان کرد ؟
اگر انتظار مسیحی ، امام قائمی ، موعودی در دل نباشد ماندن برای چیست ؟
اگر میعادی نباشد رفتن چرا؟
اگر دیداری نباشد دیدن چه سود؟
و اگر بهشت نباشد صبر و تحمل زندگی دوزخ چرا؟ اگر ساحل آن رود مقدس نباشد بردباری در عطش از بهر چه؟
و من در شگفتم که آنها که می خواهند معبود را از هستی برگیرند چگونه از انسان انتظار دارند تا در خلأ دم زند