جوک و اس ام اس-عاشقانه ها

داستانهای کوتاه زیبا و مطابل جالب و عاشقانه برای شما

جوک و اس ام اس-عاشقانه ها

داستانهای کوتاه زیبا و مطابل جالب و عاشقانه برای شما

رمضان ماه مهمانی خدا


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

حکمت روزه داشتـن بگـذار
باز هم گفته و شنیده شود

صبرت آمــوزد و تسلط نفـس
و ز تو شیطان تو رمیده شود

هر که صبرش ستون ایمان بود
پشت‏ شیطان ازو خمیده شود

آفتــــاب ریــاضتی که ازو
میوه معرفت رسیده شود

چه جلایی دهد به جوهر روح
کادمی صافی و چکیـده شود

بذل افطار سفره عدلی است
که در آفــاق گستـــریده شود

فقر بر چیده‏ دارد از خوانـی
که به پای فقیر چیده شود

شب قدرش هزار ماه خداست
گوش کن نکتــه پروریـده شود

از یــکی میــــوه عمـــل کـــه درو
کشته شد، سی هزار چیده شود

گر تکانی خوری در آن یک شب
نخـل عمــر از گنـه تکیـده شود

مفت مفروش کز بهای شبی
عمرهـا باز پـس خـریده شود

روز مهلت گذشت و بر سر کوه
پرتــوی مانـده تــا پریــده شـود

تا دمی مانده سر بر آر از خواب
ور نه صور خــدا دمیـــده شــود

شعر از : شادروان استاد شهریار
 

مجموعه قطعات عاشقانه

 

 

اکنون آماده ام که عشقی ثمر بخش بیافرینم....
عشقی که از عالی ترین بخش وجودم سرچشمه
میگیرد.اکنون آماده ی مهیا کردن محیطی هستم که
بذر این عشق متعالی بتواند در آن جوانه بزند،رشد کند
و شکوفه دهد.نفسی عمیق میکشم و احساس میکنم
که بر نیروی عشق ورزی ام افزوده میشود.

 

  -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

مرگ از زندگی پرسید:چرا من تلخم تو شیرینی؟زندگی گفت:چون من دروغم و تو حقیقت!!!!!!!!
 

  -+-+-+-+-+-+-+-+-+-
به شانه ام میزنی که تنهاییم را تکانده باشی.به چه دل خوش کرده ای تکاندن برف از شانه ی یک ادم برفی!

 

  -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

در دنیایی که خندیدن جرم است.نگاه کردن گناه است.بوسیدن ناپاکی است.محبت کردن مزاحمت است به من بگو پس چگونه ثابت کنم که دوستت دارم؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
 

  -+-+-+-+-+-+-+-+-+-
کاش دوستی ها مثل رابطه دست و چشم بود وقتی دستت زخم میشه چشمت گریه میکنه و وقتی چشمات گریه میکنند دستات اشکات رو پاک میکنند!

 

  -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

میرم و گم میشم آخر تو غروب دشت غربت
نمی تونم که بمونم توی شهر بی محبت
 

  -+-+-+-+-+-+-+-+-+-
عشق یعنی:لطیف ترین تعریف زندگی...
عشق یعنی:معمار عالم...
عشق یعنی:خالق پر شور لحظه های زندگی...
عشق یعنی:از خود گریختن...
عشق یعنی:بهبودی و کامیابی...
عشق،ارمغان محبت است....
عشق:سپردن دلت به.....
عشق یعنی:هدیه ی قلب و روحت به...
عشق یعنی:پیشانی غمناک او را بوسه زدن...
عشق یعنی:دستان یخ زده اش را با دستان گرمت،فشردن...
عشق یعنی:بدون او هرگز...
 

  -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

پیکر تراش پیرم و با تیشه خیال
یک شب تو را ز مرمر شعر آفریده ام

تا در دو چشم تو نقش هوس نهم
ناز هزار چشم سیه را خریده ام
 

  -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

عاشق هرکس شدم او شد نصیب دیگری ... دل به هرکس دادم او هم زد به قلبم خنجری ... من سخاوت دیده ام دل را به هرکس می دهم ... شرم دارم پس بگیرم آنچه را بخشیده ام

 

  -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

ای اندیشه رها شده از یک حس پاییزی! من باران صورتی صدایت را دوست دارم، مرا ببین پشت پرچین نگاهت هستم. من به شانه های باد تکیه داده ام.
مرا آرام بخوان!
 

  -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو یا دل ازدیدن تو سیر شود بعدبرو ای کبوتر به کجا؟ قدر دگر صبر بکن آسمان پای پرت پیر شود بعد برو نازنینم تو اگر گریه کنی بغض من نیز می شکند خنده کن عشق زمین گیر شود بعد برو یک نفر حسرت لبخند تو را میدارد صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد باش ای نازنین خواب تو تعبیر شود بعد برو

یک نکته از دکتر علی شریعتی

در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود.
و کلمه، بی زبانی که بخواندش، و بی اندیشه ای که بداندش، چگونه می تواند بود؟
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود،
و با نبودن، چگونه می توان بودن؟
و خدا بود و، با او، عدم،
و عدم گوش نداشت،
حرفهایی هست برای گفتن،
که اگر گوشی نبود، نمی گوییم،
و حرفهایی هست برای نگفتن،
حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آرند.
حرفهایی شگفت، زیبا و اهورایی همین هایند،
و سرمایه ماورایی هرکسی به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد،
حرفهای بیتاب و طاقت فرسا،
که همچون زبانه های بیقرار آتشند،
و کلماتش، هریک، انفجاری را به بند کشیده اند،
کلماتی که پاره های بودن آدمی اند...
اینان هماره در جستجوی مخاطب خویشند،
اگر یافتند، یافته می شوند...
و ...
در صمیم وجدان او، آرام می گیرند.
و اگر مخاطب خویش را نیافتند، نیستند،
و اگر او را گم کردند، روح را از دورن به آتش می کشند و، دمادم، حریق های دهشتناک عذاب برمی افروزند.
و خدا، برای نگفتن حرفهای بسیار داشت،
که در بیکرانگی دلش موج می زد و بیقرارش می کرد.
و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد؟
هرکسی گمشده ای دارد،
و خدا گمشده ای داشت.
هرکسی دوتاست و خدا یکی بود.
هرکسی، به اندازه ای که احساسش می کنند، هست.
هرکسی را نه بدانگونه که هست، احساس می کنند.
بدانگونه که احساسش می کنند، هست.
انسان یک لفظ است،
که بر زبان آشنا می گذرد،
و بودن خویش را از زبان دوست، می شنود.
هرکسی کلمه ای است:
که از عقیم ماندن می هراسد،
و در خفقان جنین، خون می خورد،
و کلمه مسیح است،
و در آغاز، هیچ نبود،
کلمه بود،
و آن کلمه، خدا بود

 

آرشیو کامل سخنان دکتر شریعتی

شعر

طور تجلی¤

شب به هم درشکند زلف چلیپائی را
صبحدم سردهد انفاس مسیحائی را

گر از آن طور تجلی به چراغی برسی
موسی دل طلب و سینه سینائی را

گر به آئینه سیماب سحر رشک بری
اشک سیمین طلبی آینه سیمائی را

رنگ رؤیا زده ام بر افق دیده و دل
تا تماشا کنم آن شاهد رؤیائی را

از نسیم سحر آموختم و شعله شمع
رسم شوریدگی و شیوه شیدائی را

جان چه باشد که به بازار تو آرد عاشق
قیمت ارزان نکنی گوهر زیبائی را

طوطیم گوئی از آن قند لب آموخت سخن
که به دل آب کند شکر گویائی را

دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی
بار پیری شکند پشت شکیبائی را

شب به مهتاب رخت بلبل و پروانه وگل
شمع بزم چمنند انجمن آرائی را

صبح سرمی کشد از پشت درختان خورشید
تا تماشا کند این بزم تماشائی را

جمع کن لشکر توفیق که تسخیر کنی
شهریارا قرق عزلت و تنهائی را

 

قطعه انگلیسی

I'd gladly walk across the desert
With no shoes upon my feet
To share with you the last bite
Of bread I had to eat
I would swim out to save you
In your sea of broken dreams
When all your hopes are sinkin'
Let me show you what love means

Love can build a bridge
Between your heart and mine
Love can build a bridge
Don't you think it's time
Don't you think it's time

I would whisper love so loudly
Every heart could understand
That love and only love
Can join the tribes of man
I would give my heart's desire
So that you might see
The first step is to realize
That it all begins with you and me

When we stand together
It's our finest hour
We can do anything, anything
Keep believin' in the power

Love and only love
Love and only love]